OUEST OF PERSIA NADER,S BLADE (بازي شمشير نادر)

نويسنده:بهروز اجاقيان




سفر به هزار توي تاريخ

سفر در زمان روياي تعبير نشده ، بيشتر انسان ها است. خوشبختانه سينما و بازي هاي کامپيوتري در دوره هاي مختلف سعي کرده اند به اين رويا ، رنگ واقعيت بپاشند. اما آن چه بيش از سفر در زمان وسوسه انگيز است؛ دستکاري اتفاق هايي است که چندان به مذاق ما خوش نمي آيد .
مثلا وقتي بچه بودم و براي اولين بار داستان رستم و سهراب را خواندم ، مدام با خود مي گفتم اي کاش مي شد به طريقي به رستم فهماند که سهراب پسر اوست. هر چند کمي بزرگ تر که شدم، فهميدم همه زيبايي و ماندگاري اين داستان به کشته شدن پسر به دست پدر ازهمه جا بي خبر است. حال تصور کنيد در زمان سفر کرده ايد و به يک دوره تاريخي مثل زمان لطفعلي خان زند رفته ايد. از آن جا که کمتر کسي در ايران خواهان شکست و مرگ شاه جوان است؛ احتمالا اولين چيزي که به ذهن تان خطور مي کند، آگاه کردن خان زند از وقايع آينده و انديشيدن چاره اي براي مقابله با قاجارها است. اما تاکنون به اين مساله فکر کرده ايد که اگر کوچک ترين تغييري در روند وقايع تاريخي ايجاد کنيد، چه رخدادهاي غيرمنتظره اي اتفاق خواهد افتاد؟ به نظر مي رسد ارشک جوان چندان به اين مسايل اهميت نمي دهد و تنها به يک چيز فکر مي کند: نجات جان لطفعلي خان زند . اما اين کار چندان هم راحت نيست و متقاعد کردن خان زند بسيار مشکل است. بنابراين ارشک وارد ماجراهايي مي شود که از ظهور نادر تا اواخر دوره زنديان را در بر مي گيرد . جديدترين نسخه از سري بازي Quest of Persia با نام شمشير نادر منتشر شده و به احتمال زياد بسياري از شما آن را تجربه کرده ايد. مقاله اي که در ادامه مي خوانيد بر اساس نسخه آزمايشي بازي نوشته شده و نگاهي دارد به سومين بازي شرکت هاي هنرهاي پويا که نام خود را به عنوان فعال ترين و پيشروترين شرکت بازيسازي ايران در تاريخ ثبت کرده است.

نادرشاه افشار

نادرشاه افشار مشهورترين پادشاهان ايران پس از اسلام ، رييس ايل افشار و بنيانگذار دودمان افشاريه بود که دوازده سال (از 1114 تا 1126) بر ايران حکومت کرد.پايتخت وي شهر مشهد بود. نادرشاه افشار سر سلسله پادشاهان افشاريه ايران است. وي در ناحيه دستگرد از توابع دره گز متولد شد . پدر او امامقلي قرقلو از ايل افشار بود. ايل افشار از ايل هايي است که شاه عباس در دوران سلطنت خويش به ناحيه کبکان کوچ داده بود تا در سر راه ازبکان مقاومت کنند . او در دوران پادشاهي خود دايما مشغول لشکرکشي به نواحي گوناگون بود. در اين مدت توانست بحرين ، قندهار، خوارزم ، بخارا و بسياري نواحي ديگر که براي سال ها از ايران جدا شده بود را به ايران باز گرداند. مهم ترين فتح او فتح هندوستان بود . افغان هاي ياغي پس از فتح قندهار به دست نارد، به دهلي گريخته بودند. نادرشاه سه بار به هند اخطار کرد که افسران اشرف افغان که جز غارتگران بودند (حدودا 800نفر ) و در قتل عام مردم ايران نقش اساسي داشتند را به ايران تحويل دهد. در پي عدم تحويل آن ها سپاه ايران از رود سند گذشت و در جنگ کرنال هندي ها را شکست داده ودهلي را تصرف کرد. سپس 800 متجاوز افغان را در بازار دهلي دار زدند و بازگشتند . نادر به رغم کمي سپاهيانش در مقابل لشکريان فيل سوار هندي توانست با به کارگيري تاکتيک هاي نوين جنگي ، لشکر انبوه هندوستان را درهم بکوبد . نادرشاه توانسته بود با آموزش هاي رزمي سنگين و کارآمد ارتش خود را به يک جنگ افزار رعب آور براي دشمن تبديل کند. نادر با غنايم فراوان به ايران بازگشت ؛ غنايمي که نادرشاه به ايران آورد ده برابر بيشتر از بيشتين درآمد سالانه دوران صفوي برآورد شده است. در ميان اين غنايم ، جواهراتي چون کوه نور، درياي نور، تخت طاووس و کره جواهر نشان شهرت دارند. نادرشاه در اواخر عمر تغيير اخلاق داد و پسر خود رضاقلي ميرزا را به جرم کشيدن نقشه قتل خود ، کورکرد. سپس از کار خود پشيمان شد و برخي از اطرافيان خود را که دراين کار آن ها را مقصر مي دانست، کشت. نادر براي تامين هزينه جنگ هاي خود مجبور بود ماليات هاي گزافي از مردم بگيرد ، به همين دليل شورش هايي در جاي جاي کشور روي مي داد. زماني که نادر براي رفع يکي از اين شورش ها به خراسان رفته بود جمعي از سردارانش شبانه به چادر وي حمله کردند و او را به قتل رساندند.
بازيسازي در کشور ما ديگر واژه غريب و دور از ذهني نيست و با اين که هنوز در کشورمان شاهد ساخت يک بازي استاندارد و حرفه اي نبوده ايم اما خوشبختانه در دو سال گذشته قدم هاي بزرگي به سوي استاندارد هاي ساخت بازي برداشته شده است. راهي که صنعت بازيسازي کشور در پيش گرفته نشان مي دهد که دوران آزمون و خطا و کار تک نفره به آرامي جاي خود را به تحقيق و کار گروهي مي دهد و اين خود نويد بسيار زيبايي است از آينده روشن صنعت بازيسازان ايران.
يکي از شرکت هاي با تجربه ساخت بازي در کشور، شرکت هنرهاي پويا است که توانسته در عرض سه سال ، سه بازي روانه بازار کند و موردي که بسيار در محصولات اين شرکت مورد توجه است رشد تکنيکي و بهبود کيفيت محصولات آن هاست . هر چند که سومين ساخته هنرهاي پويا هنوز نتوانسته به استاندارد بازي هاي روز برسد اما توانسته مرزهاي تکنيکي بازي هاي داخلي را گسترش دهد.
شمشير نادر درست بعد از بازي لطفلي خان زند شروع مي شود و داستان از جايي آغاز مي شود که افغان هاي ابدالي با سو استفاده از بي کفايتي سلطان حسين صفوي به راحتي نيروهاي تضعيف شده ايراني را شکست داده و وارد اصفهان پايتخت ايران مي شوند. سپس 70 سال به جلو رفته (انتهاي بازي لطفعلي خان زند) و صحبت هاي ارشک و لطفعلي خان زند را مبني بر اين که ارشک چه طور از آينده با خبر است، مي شنويم . ارشک ابتدا قصدندارد توضيح چنداني بدهد؛ اما وقتي با تهديد به مرگ روبرو مي شود، داستان را بازگو مي کند و بازي بايک فلاش بک به زمان ظهور نادر جوان در خراسان و مبارزه او با افغان هاي ابدالي مي رود و...
اين خلاصه از داستان جديدترين بازي شرکت بازيسازي هنرهاي پويا و سومين قسمت از سري از Quest of Persia با نام "شمشيرنادر" است که اواخر تيرماه روانه بازار شد . اين بازي نيز مانند شماره قبلي يک اکشن/ ماجراجويي سوم شخص با تم تاريخي است. البته دوربين باز هم چون بازي قبلي آزاد نيست و زاويه آن با توجه به حرکات بازيباز و موقعيت مبارزه ها تغيير مي کند . داستان بازي دقيقا از پايان " لطفعلي خان زند" شروع مي شود و نسبت به بازي قبلي بهتر و پيچيده تر شده و يکي از نقاط قوت آن است. البته بعضي اتفاق هاي داستاني که توضيحي در خصوص آن ها داده نمي شود(مثل حضور ارشک در زمان هاي مختلف) ، مي تواند باعث سردرگمي بازيباز شود اما سازندگان مي گويند با مشکلاتي که در طول توليد داشتند مجبور به حذف برخي از قسمت ها شدند. دموي CG آغازين که توسط طراحان گروه آريا انيميشن و به کارگرداني فرازد دالوند ساخته شده، يکي ديگر از نقاط قوت اين بازي است که علاوه بر داشتن کيفيت مناسب به خوبي بازيباز را در حال و هواي بازي قرار مي دهد. اين دموي جذاب نشان مي دهد که با يک بازي تقريبا خشن (وجود خون و کمي هم قطع شدن اعضا!) طرف هستيد که حداقل سن براي انجام آن طبق رده بندي اسرا، 18 سال است؛ بنابراين انجام اين بازي رايانه اي به افراد کمتر از 18 سال به هيچ عنوان توصيه نمي شود! هم چنين اين دمو نويد اين را مي دهد که بازيسازي هاي ايراني در صورت همکاري بيشتر با يکديگر مي توانند، کارهاي بهتري ارايه دهند.

محمد حسن خان قاجار

محمد حسن خان قاجار فرزند فتحعلي خان قاجار (يار شاه طهماسب صفوي که بدست نادر قلي ميرزا ، ديگر سردار شاه ، کشته شد) بود. محمد حسن خان پس از پدر رياست طايفه قاجار را که در استرآباد مازندران ساکن بودند بر عهده گرفت و نادر علي رغم تلاش هايي که کرد بر وي دست نيافت . با مرگ نادر، محمد حسن خان ادعاي پادشاهي نمود و سرداران نادرشاه وساير مدعيان سلطنت را شکست داد . آزاد خان غليجايي افغان را که بر اصفهان حکومت مي کرد فراري داد، در دو نبرد سپاه کريم خان زند را درهم کوبيد و اصفهان را متصرف شد . وي براي تامين آذوقه سپاه خود، به تاراج مردم پرداخت وظلم بسياري بر مردم روا داشت . در نبرد براي تصرف شيراز به دليل مقاومت کريم خان مجبور به عقب نشيني شد و چندي بعد اصفهان را نيز از دست داد و هنگام فرار توسط ياران خودش کشته شد و نوکرش سرش را براي کريم خان فرستاد!

کريم خان زند

کريم خان که خود را وکيل الرعايا مي خواند و نه پادشاه ، يکي از سران بانفوذ ايل فيلي از قوم لر بود که به فرمانروايي ايران رسيد و بنيان گذار پادشاهي زنديان شد. کريم خان توانست پس از فروپاشي حکومت نادر شاه افشار، تمام بخش هاي مرکزي ، شمالي ، غربي و جنوبي ايران را تحت حکومت خود درآورد. هم چنين برادر وي ، صادق خان ، نيز موفق شد در سال 1189ه.ق بصره را از امپراتوري عثماني جدا کرده و به ايران پيوست کند و از اين طريق ، نفوذ ايران را بر سراسر اروند رود، بحرين و جزاير جنوبي خليج فارس مسلم گرداند.
کريم خان شهر شيراز را پايتخت خود ساخت و بناهاي بسيار زيبايي از خود دراين شهر به يادگار گذاشت که از آن جمله مي توان به حمام وکيل ، بازار وکيل ، ارگ کريم خان و مسجد وکيل اشاره کرد. کريم خان در 1193 هجري قمري درگذشت و پس از مرگش بزرگ ترين پسرش ابوالفتح خان به فرمانروايي رسيد. او را نيکوترين فرمانروا پس از حمله عرب ها به ايران دانسته اند. کريم خان بي سواد ، اما هوشمند و با تدبير بود و به آرامش و رفاه مردم اهميت مي داد و به دانشمندان ارج مي گذاشت . وي کارخانه هاي چيني سازي و شيشه گري در ايران احداث کرد . صنايع و بازرگاني در دوره وي رونق فراوان يافت. کريم خان با توجه به پيشه اش که سرپرستي ايل بود از نزديک با مشکلات مردم آشنا بود و سپس سپاهي گري آن هم در ارتش نادري که درگير جنگ هاي پياپي بود به او نشان داد که بار جنگ هاي پياپي به دوش مردم است؛ پس بيشتر آرامش و درگير نکردن کشور در درگيري ها را مي پسنديد تا مبادا آشوب يا جنگي به کشور و مردم آسيب برساند.
مهمترين پيشرفتي که در قسمت سوم ديده مي شود مبارزه ها هستند. هم چون بازي قبلي گيم پلي شامل مراحل مبارزه با شمشير و در کل نبردهاي تن به تن (که بخش اعظم بازي را تشکيل مي دهد) و مراحل معمايي و پازل گونه است.
سازندگان بازي با توجه به تجربه اي که در قسمت قبلي داشتند اين بار تمام تمرکز و دقت و توان خود را روي پياده سازي مبارزه هايي تماشايي گذاشتند. آن ها با بررسي هاي مختلف سعي کردند براي بازيبازها تجربه مبارزه با شمشير بهتري آماده کنند و انصافا در اين راه هم موفق شدند اما همين توجه بيش از حد باعث شده تا آن ها با توجه به محدوديت زماني و مالي که داشتند به بقيه جنبه هاي گيم پلي توجه چنداني نکنند.
در اين قسمت تعداد شخصيت هاي قابل بازي افزايش يافته و به 4 شخصيت رسيده است.اين چهار شخصت سرباز صفوي ، نادر جوان ، ارشک و نادرپير هستند.
در نسخه آزمايشي که ما تجربه کرديم سرباز صفوي حضور کوتاهي دارد و بازيباز تنها مرحله اول که جنبه آموزشي دارد، بازي با اين شخصيت را تجربه مي کند. اين سرباز وفادار در همان مرحله اول دليرانه کشته مي شود! ارشک ديگر شخصت قابل بازي است که با زدن انواع ضربه هاي ترکيبي و ضربه نمايشي خشن ، مي توانست يکي از شخصيت هاي جذاب بازي باشد؛ اما متاسفانه ضعيف بودن اين شخصيت باعث مي شود کنترل او بيشتر اعصاب خرد کن باشد تا لذت بخش.
در مرحله اي که او بايد به تنهايي با 7 يا 8 سرباز و افسر قاجار مبارزه کند، مطمئنا بارها خواهيد مرد(!) و اين يعني شروع بازي از آخرين ذخيره (Save) که اصلا هم نزديک نيست. اين مساله وقتي آزار دهنده تر مي شود که شما پس از کنترل نادر جوان ، کنترل ارشک را به عهده مي گيريد . نادر جوان با مجموعه اي از ضربات قدرتمند و نمايشي ، به شخصيتي قوي ، جذاب و چابک در بازي بدل شده و انجام بازي با او واقعا لذت بخش است . نادر جوان با ضربات و چند ضرب هاي قدرتمند خود چندين دشمن را در آن واحد ناکار مي کند. نادر پير نيز قدرتمند ترين شخصيت بازي است که قابليت جنگ با تبر و شمشير (هم زمان) و تبر (به تنهايي) را دارد. ضربات سهمگين نادر پيرچندين دشمن ار از پاي در مي آورد.اگر چه نادر پير به چابکي ديگر شخصيت ها و از جمله نادر جوان نيست ؛ ولي چند ضرب هاي او خصوصا با تبر واقعا ويرانگر است. ولي چند ضرب هاي او خصوصا با تبر واقعا ويرانگر است . اين شخصيت ها هر يک شمشير مخصوص به خود دارند و چند ضرب هاي شان نيز تا حدي با هم متفاوت است؛ هر چند سازنده ها به دليل برخي محدوديت ها چند ضرب هاي مشابه نيز طراحي کرده اند.
هر شخصيت سه ويژگي ميزان سلامتي ، نوار قدرت شمشير و نوار خشم (Rage ) دارد. هم چون اکثر بازي هاي روز وقتي سلامتي شخصيت ها کاهش مي يابد ، پس از چند ثانيه دوري از مبارزه خود به خود افزايش پيدا مي کند. هنگامي که سلامتي شما به کمترين ميزان خود مي رسد، علاوه بر قرمز شدن صفحه و شنيدن صداي تپش قلب ، بازي به حالت آهسته درمي آيد تا برتري نسبي براي شما در مقابل دشمنان ايجاد کند. البته پس از کشته شدن دشمنان به طور تصادفي سه نوع اُرب (Orb) از آن ها باقي مي ماند که اُرب سبز رنگ سلامتي را افزايش مي دهد. اُرب آبي رنگ نوار قدرت شمشير را پر مي کند و وقتي اين نوار پرشد براي چند ثانيه قدرت ضربات شخصيت افزايش مي يابد. اُرب قرمز رنگ نيز نوار خشم را پر مي کند و وقتي اين نوار پر شد بازيباز قابليت اجراي يک ضربه بسيار قوي را پيدا مي کند که مي تواند چندين سرباز دشمن را از بين ببرد. اما سيستم مبارزه هاي بازي انصافا خوب و بسيار بهتر از بازي قبلي است و بايد گفت هنرهاي پويا هم چنان در اين زمينه بي رقيب است.
قابليت هاي مختلف بازيباز مثل اجراي ضربات مختلف ، جا خالي دادن (Dodge) و... در مقابل دشمناني که لحظه اي شما را رها نخواهند کرد، بخش اکشن بازي را هيجان انگيز کرده است . علاوه بر موارد ذکر شده بازي قابليت اجراي ضد حمله (Counter Attack) وجود دارد که در مبارزه با باس ها و تعداد زياد دشمنان موثر است. يک حالت دفاع خودکار (Auto Defense) نيز در نظر گرفته شده که وقتي بازيباز در جهت ضربه حريف قرار داشته باشد؛ خود به خود دفاع صورت مي گيرد . اما يکي از مشکلات بازي همين سيستم دفاع و ضد حمله است . هنگامي که کليد دفاع را نگه مي داريد ، به جاي اين که شخصيت حالت دفاع به خود بگيرد، يک لحظه شمشير را بالاي سر گرفته و سپس پايين مي آورد. اين کار باعث مي شود دفاع و اجراي ضد حمله خصوصا وقتي تعداد دشمنان زياد است، بسيار سخت شود، اميداوريم که سازندگان اين بخش را در بازي منشر شده اصلاح کرده باشند. در ضمن انيميشن هاي اين بخش نيز پيشرفت قابل ملاحظه اي داشته اند و مبارزه ها واقعي تر به نظر مي رسند.
گيم پلي اين بازي همه ي ابزار تبديل شدن به يک اکشن مبارزه اي استاندارد را دارد؛ اما متاسفانه برخي از اين ابزارها در جاي درست به کار گرفته نشده اند و اگر بخش هاي مبارزه را از بازي کنار بگذاريم گيم پلي در بخش هاي معماها و اجرايي حرفي براي گفتن ندارد ! خوشبختانه به نسبت بازي قبلي دشمنان از تنوع خوبي برخوردارند و شامل سربازان افغان (با دو شمشير) ، سرباز افغان ابدالي (چابک با قابليت پرش و حمله غافلگير کننده)، سرباز زند خيانتکار (اين سرباز ها کاملا مشابه سربازهاي وفادار هستند)، سرباز روس ، سرباز قاجار، افسر قاجار(استفاده از ضربات ترکيبي ، شمشير قدرتمند و دفاع در مقابل ضربات مستقيم) و افسر روس هستند . در ضمن در هر صحنه تعداد دشمناني که به شما حمله مي کنند ، نسبت به بازي قبلي افزايش يافته و گاه در برخي صحنه ها علاوه بر بازيباز و همراهانش ده ها دشمن نيز حضور دارند. البته شما در مبارزه با اين دشمنان تنها نيستيد و بسته به مکان وزماني که در آن قرار داريد ، افرادي چون سرباز صفوي ، سرباز افشار ، سرباززند ، لطفعلي خان زند (سردار بزرگ ايران که در کنار ارشک مي جنگد) ، کريمخان زند (يکي از سرداران نادر که ضربات قدرتمندش با دو شمشير ، تعداد زيادي از دشمنان را از بين مي برد) و محمد حسن خان قاجار (سردار بزرگ نادر که در کنار او مي جنگد) شما را همراهي مي کنند. در کنار اين ها دو باس فايت(Boss Fight) هم در نظر گرفته شده که جذابيت ها و البته برخي نکات منفي نيز در پي دارد . فرمانده افغان هاي ابدالي و اشراف افغان دو باس به ظاهر قدرتمند بازي هستند که در طول بازي با آن ها مبارزه مي کنيد.

پايان معصوميت

اولين بازي تيم هنرهاي پويا يعني "پايان معصوميت" ، چهارسال پيش در حالي وارد باز آشفته ايران شد که تا قبل از آن هيچ بازي سه بعدي ايراني نتوانسته بود ، مراحل ساخت خود را تا انتها طي کند.
تيم هنرهاي پويا با اين که مي دانستند هيچ شانسي در برابر بازي هاي خارجي ندارند؛ اما بدون هيچ گونه پشتوانه و حمايت دولتي و تنها با تکيه بر اراده خود پس از دو سال تلاش بازي را در حد توان شان تکميل و منتشر کردند. ورود اين بازي به بازار واکنش هاي متفاوتي به دنبال داشت از تمسخر گرفته تا تعريف و تمجيد.
بازي "پايان معصوميت" به سبک اول شخص با المان هاي کم رنگي از سبک ماجراجويي بود. زمان بازي به اواخر دهه 50 و حمله ارتش عراق به ايران باز مي گشت.شروع بازي جايي است نزديک مرز عراق. نيروهاي عراقي اين منطقه را بمباران کرده اند و کارخانه پتروشيمي که داستان از آن جا شروع مي شود، مورد اصابت موشک قرار مي گيرد. ارشک شخصيت بازي که مهندس پتروشيمي است ، بايد از اين جهنم سوزان جان سالم به در برد.
بعد از فرار از کارخانه داستان اصلي آغاز مي شود. در اين جا با شخصيت دوم بازي يعني ليلا آشنا مي شويم. ليلا يک باستان شناس است که قصد دارد با جمع آوري تکه سنگ هاي قديمي ، به راز بناهاي تاريخي ايران را پي ببرد. اين دو با کمک هم مي خواهند راز سنگ نوشته باستاني را کشف کنند و براي اين کار به سفري تاريخي تا ارگ بم مي روند.

لطفعلي خان زند

نسخه قبلي از سري Quest of Persia با نام "لطفعلي خان زند" 15 ارديبهشت 1387 منتشرشد . اين بازي دومين قسمت از سري بازي هاي Quest of Persia است که به برخي از نبردهاي لطفعلي خان زند مي پردازد."لطفعلي خان زند" يک اکشن سوم شخص شمشير زني با قابليت استفاده از شمشيرهاي گوناگون وانجام حرکات نمايشي متفاوت بود. اين بازي شامل 22 مرحله بود که بيش تر آن ها را در قلعه ي زرقان و شهر تاريخي کرمان به وقوع مي پيوست . داستان بازي اين گونه بود که پس از نبرد لطفعلي خان زند با سپاهيان قاجار و بازگشت به شيراز ، ابراهيم خان کلانتر حاکم شيراز به او خيانت کرده و دروازه هاي شيراز را به روي وي مي بندد. بازي از اين جا آغاز مي شود که لطفعلي خان با هدف استقرار مرکز فرماندهي خود، قلعه مستحکم زرقان در شمال شيراز را تصرف مي کند؛ غافل از اين که هادي خان بروجردي ، فرمانده وفادار به ابراهيم کلانتر و مصطفي خان قاجار از سرداران شجاع آقا محمدخان قاجار براي مقابله با او با يکديگر متحد شده اند.
لطفعلي خان به ناچار همراه جهانگير خان سيستاني، يکي از سرداران وفادارش راهي کرمان مي شود که بخش دوم بازي در آن جا روي مي دهد . در کرمان لطفعلي خان زند با تصرف شهر، سکه بنام خود ضرب نموده و خود را پادشاه ايران مي نامند که اين کار موجب خشم آقا محمدخان مي شود؛ بنابراين او قشون خود را به سمت کرمان گسيل مي کند. قبل از رسيدن آقا محمدخان به کرمان لطفعلي خان زند در نبرد انتهايي مصطفي خان قاجار را شکست داده و در نهايت با ارشک روبرو مي شود که از زمان آينده براي نجات جان او آمده است.
البته داستان اصلي که مربوط به ارشک و سفر او به زمان هاي مختلف در تاريخ است قرار است در آينده ساخته شود!

که عشق آسان نمود اول ولي ...

شرکت هنرهاي پويا که پس از عرضه بازي "لطفعلي خان زند" به موفقيت هاي فني تقريبا مناسبي در سطح ايران دست يافت ؛ تابستان سال گذشته تصميم گرفت با کمک شرکت پرديس گيم به مديريت مسعود غفوري (به عنوان ناشر) و هم چنين قول مساعدت بنياد ملي بازي ها ي رايانه اي کار ساخت سومين قسمت از سري QOP را شروع کند.
اوايل مهرماه سال گذشته شرکت هنرهاي پويا با اندک سرمايه اي که از سوي ناشر تامين شده بود ساخت بازي شمشير نادر را آغاز کرد. اما در اواسط دي ماه 87 اين شرکت با مشکلات عديده اي مالي روبرو شد. بنياد ملي بازي هاي رايانه اي به دلايل نامعلوم در آن زمان به تعهدات خود عمل نکرد و با توجه به ريسک سرمايه گذاري در بازار ايران ناشر بازي نيز مجبور به حداقل سرمايه گذاري بود و به اين ترتيب هنرهاي پويا در شرايط بد مالي قرار گرفت و ناچار شد براي ادامه کار بسياري از ايده هاي خود را در ساخت بازي کنار بگذارند و يا نيمه کاره رها کنند. خوشبختانه با اجرايي شدن سياست هاي بنياد ملي بازي هاي رايانه اي در اوايل سال جاري، بنياد تنها 65 درصد هزينه هاي جاري ساخت اين بازي را به عهده گرفت اما به دليل نزديک بودن به زمان مشخص شده براي انتشار بازي ، شرکت هنرهاي پويا نتوانست ايده هاي کنار گذاشته شده را در بازي اجرا کند و سازندگان سعي کردند تا بازي را با همان برنامه اي که در پيش گرفته بودند به پايان برسانند.
البته پويا دادگر که صراحتش بر همه آشکار است در مقابل اين سوال ما که اگر اين مقدار منبع مالي ابتداي کار در اختيارتان قرار مي گرفت، چه تاثيري روي کيفيت بازي مي گذاشت؟ مي گويد:
"حتي اگر اين مبلغ همان ابتداي کار نيز در اختيار ما قرار مي گرفت کيفيت بازي تغيير چنداني نمي کرد، چرا که مبلغ پرداختي چندان قابل توجه نبوده و هزينه هاي ما به وضوح از دريافتي مان بيشتر است. اما پرداخت به موقع آن باعث مي شد با فراغ بال بيشتري کار کنيم و اين مساله باعث مي شد تمرکز بيشتري روي بازي داشته باشيم."
او معتقد است در مقطع زماني اي که با مشکل مالي روبرو شده بودند، اگر کمک هاي شرکت پرديس نبود، آن ها نمي توانستند اين پروژه را به انتها برسانند و احتمال لغو پروژه وجود داشت. دادگر در ادامه به اين مساله اشاره مي کند که سواي مشکلات مالي ، آن ها از نظر فني نيز تحت فشار بوده اند. به دليل گرانقيمت بودن موتورهاي حرفه اي ساخت بازي ، آن ها مجبور به استفاده از موتورهاي ارزان تر بودند.
متاسفانه محدوديت هاي موتور C4 اجازه انجام بسياري از کارها را به آن ها نداده است (از جمله اين محدوديت ها مي توان به محدوديت در تعداد بافت ها ، وسعت مراحل ، هوش مصنوعي ،عدم امکان به کارگيري خلاقيت به دليل بسته بودن دست طراح و اين که وقتي تعداد آبجکت ها افزايش مي يابد، سرعت فريم به شدت افت مي کند و...) او مي گويد هنگام ساخت شمشير نادر سه چيز را در اولويت قرار داده اند:
او معتقد است در هر سه تا حد زيادي موفق بوده اند.

لطفعلي خان زند

لطفعلي خان زند واپسين فرمانرواي زند بود که ميان سال هاي 1168 تا 1173 خورشيدي برسر پادشاهي با هماورد نيرومندش، آقا محمد خان قاجار به نبرد پرداخت و سرانجام از او شکست خورد و با مرگ او پرونده دودمان زند نيز بسته شد. وي نوه صادق خان زند برادر کريمخان زند بود . او داراي ويژگي هاي برجسته بسياري چون خوش سيمايي ، دلاوري ، نيرومندي و هوش سرشار بود. وي از ادب و شعر هم بي بهره نبود. شعر زير را که در تاريخ ايران بسيار نامور است ، وي درباره شکست هايش از آقا محمدخان سروده است:
هنگامي که جعفر خان پدرش در شيراز ترورشد، وي سرگرم سروسامان دادن به وضعيت بوشهر بود. لطفعلي خان که در اين هنگام 19 سال داشت با سيصد تن سپاهي دشتستاني خود را به شيراز رساند و بر کودتا گران پيروز شد وکنترل اوضاع را به دست گرفت . در اين هنگام با آقا محمد خان قاجار رو به رو شد که بر بخش هاي شمالي و مرکزي کشور چيره شده بود؛ با وي به نبرد پرداخت و در آغاز به کاميابي هايي هم رسيد ؛ ولي هنگامي که در يکي از لشکر کشي ها با سپاهش از شيراز بيرون رفته بود، با خيانت حاج ابراهيم کلانتر روبه رو شد. وي دروازه هاي شيراز را بست و شاه جوان را به شهر راه نداد . شاه جوان به کرمان رفت و چهارماه نيز در مقابل سپاه قاجار مقاومت کرد؛ اما به دليل محاصره طولاني در شهر قحطي شد. سرانجام سپاه قاجار وارد شهر شد؛ اما خان زند به کمک اسبش "غران"(به دليل رنگ سياهش) از ميان سپاهيان گذشت و به بم پناه برد. اما حاکم بم به او خيانت کرد و خان زند را تحويل قاجار داد. البته لطفعلي خان تا زماني که "غران" از پاي درنيامده بود ، تسليم نشد. لطفعلي خان را که به شدت زخمي شده بود، نزد آقا محمدخان بردند و چون او حاضر نشد در برابر خان قاجار تعظيم کند و حتي سلام کند، مورد بدترين شکنجه ها قرار گرفت. با اين حال دلاور جوان هرگز تسليم نشد و همين مساله ، خشم خان قاجار را برانگيخت و دستور داد او را کور کنند. چندي بعد وي را در تهران خفه کردند و در امامزاده زيد در بازار قديمي تهران به خاک سپردند.
بازي از 6 فصل و 13 مرحله تشکيل شده و براي تمام کردنش 4 تا 5 ساعت زمان لازم است. طي هر مرحله بايد تمامي دشمنان را بکشيد تا راه عبور باز شود.متاسفانه اين ترفند نيز بيش از حد قديمي به نطر مي رسد . در اين 13 مرحله علاوه بر مبارزه ، پازل هاي مکانيکي ، صوتي و نوري طراحي شده که تعداشان زياد نيست. ولي وجود لوکيشن هاي مختلف مانند سرزمين هاي برفي خراسان، شهرهاي گرمسيري مرکزي ، محيط هاي شهري ، جنگل هاي سرسبزگيلان و... باعث شده بازي از نظر مرحله ها تنوع خوبي داشته باشد. وسعت مراحل نسبت به بازي قبل افزايش قابل توجهي داشته و يکي از مراحل بازي به تنهايي دو برابر مرحله کرمان بازي قبلي وسعت دارد. يکي از مراحل زيباي بازي مرحله اي است که در ميدان نقش جهان اصفهان اتفاق مي افتد و طراحان نماي بيروني مسجد امام، شيخ لطف الله و قيصريه را به خوبي طراحي کرده اند. يکي از مشکلات کليه مراحل بازي بسته بودن آن ها و وجود تنها يک راه براي پيشروي است. اين مساله در دو بازي قبلي اين شرکت قابل قبول بود؛ اما اکنون انتظار بيشتري از آن ها داشتيم. در ضمن طراحان دو پايان متفاوت نيز براي بازي در نظر گرفته اند که يکي از آن سرپرايز جالبي در خود دارد.
موتور باز هم چون بازي قبل C4 است که البته پيشرفت کرده و قابليت هاي بيشتري به آن اضافه شده است اما همين موتور به گفته سازندگان در بسياري موارد آن ها را محدود کرده است، چرا که بسياري از ايدها قابل اجرا با موتور C4 نيستند . اين محدوديت از منوهاي بازي تا صحنه هاي انفجار و مواردي در گيم پلي متغييرند و طبق گفته سازندگان ظرفيت موتور C4 نيستند. اين محدوديت ها از منوهاي بازي تا صحنه هاي انفجار و مواردي در گيم پلي متغييرند و طبق گفته سازندگان ظرفيت موتور C4 بيش از چيزي که در بازي شمشير نادر به کار گرفته شده نيست! از ديگر ايرادهاي موتور C4 محدوديت در Collision Detection, Particle Effects و بهينه (Optimized) نبودن آن است. مشکلات Collision Detection در بازي قبلي وجود داشت و در اين بازي با زحمات بسيار طراحان کمتر شده ، اما از بين نرفته و گاه گير کردن بازيباز در محيط ، موجب مي شود بازي را از آخرين ذخيره آغاز کنيد. با اين همه بزرگ ترين مشکل C4 بهينه نبودن آن است که باعث شده يک بازي با چنين مشخصات گرافيکي براي اجرا به يک سيستم قدرتمند نياز داشته باشد که در مقايسه با بازي هاي روز يک ضعف اساسي محسوب مي شود(اشتباه نشود! قصد مقايسه شمشير نادر با بازي هاي روز را ندارم؛ اما براي اجراي روان اين بازي به سيستمي در حد Crysis نياز داريد!) خوشبختانه گرافيک بازي نسبت به بازي قبل پيشرفت داشته و ما شاهد مدل سازي و بافت هاي با کيفيت هستيم و از افکت هاي گرافيکي مختلف (مثل Bump Mapping , Vertical Sync, Motion Blur) هم به خوبي استفاده شده است . اما بزرگ ترين نقطه قوت بازي انيميشن هاي شخصيت ها و مبارزه ها است. براي طراحي شخصيت هاي بازي از 9 مدل اصلي استفاده شده که قابل قبول است .
بيش از 20 انيميشن مختلف براي شخصيت ها و 7 انيميشن متفاوت نيز براي مردن شخصيت ها در نظر گرفته است . ضربات شمشير شخصيت ها خصوصا نادر جوان و پير به لطف Ghost Trail خوب ، بسيار جذاب از کار درآمده اند و به خوبي حس سنگين بودن ضربات را منتقل مي کنند. متاسفانه گاهي چرخش هاي سرگيجه آور دوربين لذت مبارزه ها را از بين مي برد.
يکي از تغييرات خوب بازي نسبت به قبل طراحي يک منوي فارسي با حال و هواي ايران قديم است که کاملا با جو بازي هم خواني دارد.
در بخش افکت هاي صوتي نسبت به بازي قبل پيشرفت چنداني به چشم نمي خورد و افکت ها اکثراً تکراري هستند، مثلا افکت صوتي انفجار گلوله توپ و در هم شکستن بشکه ها يکي است. هم چنين صداي برخورد شمشير ها نيز چندان جالب کار نشده است. اما موسيقي بازي در سري Qop گامي به جلو محسوب مي شود . فرزاد گلپايگاني آهنگساز بازي تاکنون سه آلبوم با نام هاي "يک" ، "دو" و "سه" در سبک Progressive Metal منتشرکرده و قطعات آلبوم هاي او تلفيقي از تم هاي ايراني و شرقي با سبک متال است. آهنگ هاي شمشير نادر نيز تقريبا چنين ويژگي هايي دارند و تم شرقي در آن ها با نواي گيتار هماره شده است. تنها مشکل اين بخش احتمالا عدم آشنايي گلپايگاني با آهنگسازي براي بازي ها است؛ چرا که گاهي موسيقي با فضاي مراحل هماهنگي لازم ندارد.
يکي ديگر از نکات مثبت بازي صداگذاري شخصيت ها است که مي تواند به الگويي براي ديگر بازي ها تبديل شود. در بازي قبلي صدا گذاري شخصيت ها به هيچ وجه خوب نبود. و گويندگان به دليل نداشتن تجربه ، از پس کار برنيامده بوند.
اما اين بار هنرهاي پوبا به سراغ انجمن گويندگان جوان به مديريت مهرداد رييسي رفته و آن ها نيز کار خود را به خوبي انجام داده اند.
استفاده از 8 گوينده براي شخصيت هاي مختلف بازي نشان از اهميت اين موضوع براي سازندگان دارد. صدا پيشگان بازي به شکلي کاملا جدي و به دور از کليشه هاي رايج اين روزهاي دوبله مانند استفاده از لهجه هاي مختلف و... کمک شاياني به واقعي تر شدن فضاي بازي کرده اند و نشان دادند، بازيسازها از اين پس مي توانند روي آن ها حساب ويژه اي باز کنند.
در نهايت بايد گفت بازي حاضر با همه مشکلاتش هم چنان بهترين بازي ايراني اي است که طي چند هفته اخير عرضه مي شود و به راحتي تمام رقيبان پيشين خود را با فاصله زياد پشت سر مي گذارد. اما به شخصه از هنرهاي پويا انتظار بيشتري داشتم. شايد بيشترين مشکلي که بازي شمشير نادر از آن رنج مي برد عدم طراحي مناسب بازي (Game Design) و گيم پلي آن است.
موردي حياتي که هنوز دربازي هاي ساخت داخل با توجه به پيشرفت هاي تکنيکي هنوز رشد نکره است و اغلب بازيسازها داخلي به آن اهميت چنداني نمي دهند . در حقيقت بايد بپذيريم سطح توقع بازيبازهاي ايراني از اين شرکت بالا رفته و آن ها انتظار عرضه محصولي به مراتب با کيفيت تر از شمشير نادر دارند. سازندگان اين عنوان با تمرکز بسيار روي مبارزه ها و انيميشن ها ، از ديگر جوانب کار غافل شده اند.
استفاده از موتوري که يک بار امتحان خود را پس داده و محدوديت ها و مشکل ها ي آن کاملا مشخص شده است ، نمي تواند چندان منطقي باشد و بازيسازهاي ايراني ديگر بايد به سمت موتورهاي حرفه اي تر و کارآمدتر بروند. هر چند از نزديک با مشکلات مالي هنرهاي پويا و در کل بازيسازي در ايران آشنا هستيم؛ اما شايد زمان آن رسيده که نگاه خود را به بازي هاي ايراني تغيير دهيم.
شايد زمان آن رسيده که محصولي عرضه کنيم که بازيبازها نه به دليل ايراني بودن آن بلکه به دليل کيفيت بالاي بازي، آن را خريداري کنند.
منبع:نشره بازي رايانه شماره30